قصه های یک جورکی 4 (لوراکس)
در روزگاران دور علفها سبز بودند برکهها پرآب و ابرها پاک و روشن آواز قوقویی در هوا طنینانداز بود… و این سرآغاز ماجرای از جا کنده شدن لوراکس است.
حالا اصلاً لوراکس کی بوده و آنجا چه کار میکرده…؟ این رازی است که فقط وانسلر پیر ازش خبر دارد و به قول دکتر زیوس اگر «پول بدهی وانسلر قصهاش را برای تو هم تعریف میکند.»
- مشخصات محصول
- نظرات
هنوز نظری ثبت نشده
اولین نفری باشید که نظر میدهید
ثبت نظر