فرانکلین در تاریکی
** توجه! توجه!** : این همان کتاب *فرانکلین از تاریکی نمی ترسد* نشر نردبان است.
فرانکلین در تاریکی می ترسد . او میترسد توی لاک تنگ و تاریکش برود. به همین دلیل لاکش را دنبال خودش میکشد. او فکر میکند حیوانهای ترسناک و هیولاها در لاک تنگ و تاریک او هستند.
یک روز فرانکلین به راه میافتد تا از دیگران کمک بگیرد. او اردکی را میبیند که از آب عمیق میترسد و وقتی کسی او را نمیبیند از بازوبند شنا استفاده میکند. یک شیر دید میبیند که از صدای غرش میترسد و وقتی کسی او را نمیبیند روی گوشهایش گوشی میگذارد. پرندهای را میبیند که از بلندی میترسد و وقتی کسی او را نمیبیند با چتر نجات پرواز میکند. یک خرس قطبی را میبیند که میترسید از سرما یخ بزند و به همین خاطر وقتی کسی او را نمیبیند، لباس گرم میپوشد.
هر کدام از آنها از چیزی میترسیدند و هیچ کدام نتوانستند به فرانکلین کمکی بکنند. شب، وقتی فرانکلین برای خواب توی لاک تنگ و تاریکش میرود، مطمئن است که موجودات وحشتناک و هیولاها درون لاکش هستند ولی با شجاعت شببخیر میگوید و وقتی مطمئن میشود کسی او را نمیبیند، چراغ خوابش را روشن میکند.
- مشخصات محصول
- نظرات
هنوز نظری ثبت نشده
اولین نفری باشید که نظر میدهید
ثبت نظر