گوسفندی که می خواست بزرگ باشد ، خیلی بزرگ
برفی درقصه ی ما فقط یک آرزو داشت که بزرگ شود .بزرگه بزرگ. اما به چه قیمتی همه جنگلها را خورد و بزرگ و بزرگتر شد دوستانش به او میگفتند؛ برفی تو خیلی بزرگ شده ای، دیگر بسته است .
اما برفی آنقدر سرش شلوغ بود که صدای آن ها را نمی شنید ؛ تمام آب ها و رودخانه ها و بازهم بیشتر و همه چیز را خورد حتی کل زمین را.
و زمانی نداشت برای توجه به هیچ چیز اما و برفی تنها شد دلش تنگ شد دلش برای همه چیز تنگ شده...
- مشخصات محصول
- نظرات
هنوز نظری ثبت نشده
اولین نفری باشید که نظر میدهید
ثبت نظر