هدیه ی تولدی که داستان شد
جک پسر فقیری بود که با مادرش زندگی میکرد؛یک روز صبح دعوتنامه ای را که ازطرف پادشاه بود زیر در کلبه اش پیدا کرد؛بله!پادشاه همه ی کودکان کشورش را برای تولد ده سالگی دخترش که در حیاط قصر برگزار میشد دعوت کرده بود؛جک خیلی خوشحال بود؛اما مادرش به او گفت:"جک تو نمیتوانی به تولد بروی!چون نه پولی برای خریدن هدیه داریم و نه چیز خوبی داریم که هدیه به شاهزاده خانوم بدهی"جک با مادرش موافق بود؛آنها فقط یک چرخ نخ ریسی،یک لحاف کهنه و یک تبر سوراخ سوراخ داشتند،که به درد شاهزاده خانکم نمیخورد؛پسرک به ذهنش رسید برای هدیه یک کیک بپزد؛لحاف و تبرش را با یک کیسه شکر و یک گونی آرد عوض کرد؛تخم مرغ و شیر هم از حیوانات مزرعه گرفت؛چندتا شمع و گردو هم جمع کرد و از بوته ی توت فرنگی هم یک توت فرنگی تر و تازه و آبدار چید و گفت:"خوشمزه!"جک کیک دو لایه اش را با شمع و توت فرنگی تزئین کرد؛صبح زود با لباسی تمیز و موهای شانه کرده به طرف قصر به راه افتاد؛اما همین اول راه یک عالمه پرنده سیاه به کیکش حمله کردند و گردوهای کیک را به سرعت باخود بردند؛خب!"حداقل هنوز دو لایه کیک،ده تا شمع و یک توت فرنگی باقی مانده بود؛به راه ادامه داد؛تا اینکه به پلی رسید که باید به غول بی شاخ و دم عوارض برای رد شدن از پل پرداخت میکرد؛یک لایه از کیک هم به غول داد و از پل رد شد؛هنوز راهی نرفته بود که متوجه شد چقدر جنگل سوت و کور است؛باد زمزمه کنان میگفت:"مراقب باش،برگرد"آنقدر جنگل تاریک شد که جک مجبور شد یکی یکی شمع ها را روشن کند؛شمع ها هم تمام شد؛به نظر شما از این هدیه چیزی به دست شاهزاده خانوم میرسد؟!جک واقعا چطور با یک کیک نصفه ونیمه میتواند به قصر برود؟!
هدف کتاب:در این داستان فانتزی،کودک در رویارویی با مسائل و مشکلات چگونگی حل مسائل را می آموزد.
گروه سنی:مناسب برای سنین ۵تا۹سال میباشد.
- مشخصات محصول
- نظرات
هنوز نظری ثبت نشده
اولین نفری باشید که نظر میدهید
ثبت نظر