یک دقیقه صبر کن
کتاب «یک دقیقه صبر کن» براساس یک قصه فلکلور مکزیکی نوشته شده است. مادر بزرگ بیتل، صبح که از خواب بیدار شد، صدای زنگ در را شنید. وای، خدای من! آقای کالاورا پشت در بود. چه آقای لاغری، او با اشاره دست از مادر بزرگ بیتل خواست که خارج شود. وقتش بود که مادر بزرگ با او برود.
اما مادر بزرگ بیتل به او گفت: آقای کالاورا، همین الان با تو می آیم، فقط یک دقیقه صبر کن خانه را یک بار جارو بزنم. پس از جارو زدن خانه مادر بزرگ گفت الان با تو می آیم فقط یک دقیقه صبرکن که دو قوری چای دم کنم، این سه کیلو ذرت را برای نان مکزیکی آسیاب کنم، این چهار تا میوه را قاچ کنم و ... . آیا مادر بزرگ در پایان با آقای کالاورا خواهد رفت یا موفق خواهد شد تولد خود را با نوه هایش جشن بگیرد؟
متن خلاق و طنز آمیز کتاب «یک دقیقه صبر کن» به همراه تصاویری احساس بر انگیز و شاد، فضا و لحظه های لذتبخشی را برای مخاطبان فراهم میکند. در متن کتاب تنها به آمدن مهمانی بسیار لاغر اشاره میشود، اما در تصویر است که خواننده با یک اسکلت که نمادی از مرگ است، آشنا میشود. مرگ آمده است تا مادربزرگ را با خود ببرد، اما مادربزرگ به این سادگیها تن به رفتن نمیدهد و با زیرکی تمام او را در انتظار میگذارد و تا میتواند رفتن خود را به عقب میاندازد. او آنقدر این کار را با مهارت انجام میدهد که سرانجام مرگ نیز با او هم داستان شده و میرود تا سال آینده بازگشته و تولد مادر بزرگ را به همراه نوههایش جشن بگیرد.
- مشخصات محصول
- نظرات
هنوز نظری ثبت نشده
اولین نفری باشید که نظر میدهید
ثبت نظر